شما اینجا هستید: خانه » Prt » شناخت دنیای پر رمز و راز اتیسم – یا – آیا اتیسم نیاز به درمان دارد؟

شناخت دنیای پر رمز و راز اتیسم – یا – آیا اتیسم نیاز به درمان دارد؟

20140626_170305

زمانی همه نگرانی من این بود که چطورمی توانم پسرم را درمان کنم . جمله " اوتیسم درمان ندارد " برای من یک پیام مأیوس کننده بود .همیشه این مطلب را با تأسف و آ ه به دیگران می گفتم . اما اکنون تأسف و آه من از چیز دیگری است ، اینکه چرا ما فکر می کنیم اینها نیازبه درمان دارند؛ چرا اینها را بیمارفرض می کنیم ؟

چرا دنیای اوتیسم برای ما آنقدر ناشناخته است که نمی توانیم زیبائیهای آن را ببینیم؟دنیای آنها بخشی از شگفتیهای طبیعت است. و افسوس که ما از ورود به این دنیای شگفت انگیز ناتوانیم . در انتخاب واژه ناتوان تعمد دارم چون می خواهم تأکید کنم که سیستم شناختی ما بسیار محدود است ، و در مواردی آنها محدودیتهای کمتری در حواسشان دارند ، وگاهی نسبت به ما خطاهای کمتری دارند . ورودی ، پردازش و خروجی آنها متفاوت است . حال اگر تفاوت سیستم شناختی وحواس ما با آنها سبب شده ما آنها را ناتوان و بیمار بدانیم ، چراخود را ناتوان نپنداریم ؟ کافی است زاویه نگاهمان را عوض کنیم . از نگاه یک فرد اتیستیک ما از انجام بسیاری از کارها ناتوان یا کم توانیم .فقط مسئله اینجاست که دنیای خارج بر اساس نیازها و علائق ما بنا شده ، ما همه چیز را مطابق حواس پنجگانه خود ساخته ایم . فرکانس صداها ، نورها ، بوهای مختلف ، میزان و شدت حرکت وسایل نقلیه و اسباب بازیها ، زبری و نرمی لباسها ، گرمی و سردی غذاها ، مزه غذاها ، نحوه استحمام ، همه و همه مطابق حواس و خواسته های ماست .

یک لحظه تصور کنید وارد دنیایی شوید که موجودات دیگری متفاوت با ما در آن زندگی می کنند . مثلاً آنجا صداهایی وجود دارد که برای آنها خوشاینداست وبرای ما به شدت آزاردهنده وگوش خراش ، فکر می کنید ما گوشمان را نمی گیریم و مضطرب نمی شویم؟ حالا اگرآنها ما را وادار کنند دستمان را از روی گوشمان برداریم و بگویند چیزی نیست دستت را بردار ، ما چه قضاوتی در باره آنها می کنیم ، آیا این رفتار آنها را ظالمانه نمی دانیم ؟ البته این نکته را ذکر کنم که گرفتن گوش در افراد اتیستیک الزاماً به علت بلندی صدا نیست بلکه غالباً یک واکنش هیجانی است که می توان به جای این رفتار به آنها یک عمل جایگزین مثل کف زدن یا هورا کشیدن را آموزش داد . یا ممکن است علت آن ورودی زیاد اطلاعات به سیستمهای بینایی وشنوایی آنها باشد که معمولاً با بستن چشم و گرفتن گوش از ورود انبوهی از اطلاعات به سیستم شنوایی و بینایی خود جلوگیری می کنند .
خوب حالا شما را به تصور دنیای دیگری که خیلی هم دور از ذهن نیست دعوت می کنم ، می دانید که آمار اوتیسم در دنیا رو به افزایش است حالا زمانی را تصور کنید که تعداد آنها بیشتر از ما بشود ، و آنها محیط زندگی رامطابق با حواس و ادراک خودشان بسازند . فکر نمی کنید در دنیای آنها ما نیاز به درمان داشته باشیم ؟
آری در دنیای آنها ما به شدت دچار مشکل می شویم مثلاً آنجا فیلمهای کمی مطابق سلیقه ما پیدامی شود ، موسیقی ها برای ما آرامبخش نیست وحتی شاید بعضی ازآنها سیستم عصبی ما را به هم بریزد ، از دیدن بعضی نورپردازیها کلافه بشویم ، برای کودکان عادی اسباب بازیهای کمی در بازار یافت می شود ، به همه اینها پیشرفت تکنولوژی را هم اضافه کنید و فراموش نکنید که بعضی از این
افراد در کار با وسایل دیجیتال موفقتر از افراد عادی عمل می کنند . و مهمتر از همه نیاز ما به برقراری ارتباط انسانی است که در آنها به شکل دیگری است .
خوب اکنون وظیفه ما در مقابل این اقلیت متفاوت چیست ؟ من فکر می کنم کمترین و مهمترین وظیفه ما در قبال اینها درک این تفاوت است . مادر دلسوز، پدر فداکار : لطفاً به جای تصور بیماری از فرزند خود تصور" متفاوت " را جایگزین کنید وبه جای اینکه به دنبال عادی کردن آنها باشید درکشان کنید ، چرا که مفاهیم عادی و غیر عادی مفاهیمی نسبی هستند ، آنها نسبت به ما غیر عادی هستند همانطور که ما نسبت به آنها غیر عادی هستیم .
اصولاً مشکل ما با این طیف تعارض خواسته هایمان با یکدیگر است اگر ما یاد بگیریم حقوق آنها را در نظر بگیریم مشکلات هر دو طرف کمتر می شود . ما حق سرکوب خواسته های آنها را نداریم اما میتوانیم با گذاشتن قوانین خاصی آنها را مشروط و کمی محدود کنیم که طبیعتاً با این کار خودمان هم مشروط و کمی محدود خواهیم شد . و فکر می کنم این روشی منصفانه است . به این ترتیب آنها نه حاکم بر زندگی ما می شوند و نه محکوم . قوانین دنیای ما باید به آنها آموخته شود و تا آنجا که می توانیم محیط زندگی را برایشان آرامبخش و لذتبخش کنیم . که البته آموزش آنها هم در چنین محیطی امکان پذیر تر است .پس باید دنیای آنها را بهتر بشناسیم و به آن احترام بگذاریم . ما حق نداریم آنها را از لذتهایشان محروم کنیم .
به امید روزی که این معمای پیچیده به دست خود افراد اتیستیک حل شود ودنیای پر رمز و راز اتیسم با توصیف خود آنها از درونشان رمز گشایی شود.تا دیگر رفتارهای آنها را ناهنجار ندانیم و واکنشهای آنها را بی دلیل نپنداریم ، وجامعه به این رشد از دانش برسد که ترسی از این موضوع نداشته باشیم که فرزند خود را اتیستیک معرفی کنیم چرا که واقعاً مرز مشخصی بین افراد اتیستیک و افراد عادی وجود ندارد . چه بسا افراد بسیار محترم و شریف پیرامون ما اگر خوب روانکاوی شوند چندین علامت از علایم اتیسم را دارا باشند فقط تفاوت در شدت و ضعف آن است . پس واقعاً این طیف بسیار وسیع است . از بسیاری از آدمهای به ظاهر عادی شروع می شود تا افراد با علایم شدید. مرز واقعی کجاست هیچکس نمی داند . . . .

صدیقه فراهانی

۴ نظر

  1. سلام صدیقه خانم عزیز.امروز به اینجا سر زدم, واقعا عالیه, یک جور حس انرژی به آدم دست می ده …..خوشابحال عرشیاکه چنین مادر دلسوز واگاهی داره .امیدوارم برای رسیدن به اهدافی که دارید همچنان پر از انرژی وشاداب باشید.بهترینها رو از خدای توانا برای شما وخانواده محترم خواستارم.موفق باشید.

  2. سلام صدیقه عزیز و کوشا. توصیف بسیار زیبایی بود. هر از گاهی مطالب ارزشمندتون رو میخونم. امیدوارم بهترینها برای پسر زیبات اتفاق بیفته و در رسیدن به اهداف عالی موفق باشی. آرزومند آرزوهات….

    • به به فائزه عزیز من
      خانوم می فرمودید به این کلبه درویشی سر می زنید ، اینجا رو به افتخار وجود نازنینت آب و جارو کنیم ، تزئینات کنیم .. .

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*


3 + نُه =

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>

Scroll To Top