Latest posts by صدیقه فراهانی (see all)
- آن سوی اتیسم - آذر ۲۰, ۱۳۹۶
- افراد مبتلا به استرس، اضطراب و سایر مشکلات مرتبط با سلامت روانی کمک می کند تا خواب بهتری در شب داشته باشند. - اردیبهشت ۱۶, ۱۳۹۶
- در کودکان دارای اتیسم ، ای دی اچ دی و اختلال وسواس اجباری تغییرات مشترک مغزی یافت شد - مرداد ۱۵, ۱۳۹۵
ما در عزیزی که فرزند ۱۷ ساله دارای اوتیسم دارند توضیحات بیشتری در مورد pRT خواستند .
الهام جان من تجربه کار با بچههای زیر ده دوازده سال رو دارم ، و به نظرم PRT هم بیشتر برای این سنین کاربرد داره ، چون بچهها در سنین پائین آموزش گریزی دارند و مقاومت شدید نسبت به کلاس درس و آموزش رسمی . و ویژگی PRT اینه که بچه رو دور می زنه و آموزش رو در قالب بازی ارائه می ده . ضمن اینکه انتخاب بازی و مکان بازی هم با کودک است . مثلاً در آموزشهای رایج ایران ما می بینیم که بچه باید در یک اتاق دربسته روی یک صندلی بنشیند و به عنوان مثال کارتهای آموزش رنگ را یاد بگیرد ، اما آموزش رنگ در PRT بسته به سلیقه هر کودک متفاوت است ، کودکی که مثلا" به ماشین علاقه دارد با رنگهای مختلف ماشین ، و کودکی که به بادکنک علاقه دارد با بادکنک ، کسی که به نقاشی علاقه مند است با مدادرنگی و الی آخر . این کار بخصوص برای افراد اوتیستک که در تعمیم دادن مشکل دارند خیلی ضروری است . شاید کودک بتواند کارت زرد را یاد بگیرد ولی مهم این است که در زندگی واقعی بتواند اشیاء زرد را تشخیص دهد . ضمن اینکه در این روش چون آموزشهای مختلف با وسایل و بازیهای مورد علاقه کودکان انجام می شود ، انگیزه را در آنها بالا می برد و باز همانطور که می د ا نید مشکل جدی این کود کان پائین بود انگیزه است .
مهمترین اصل در PRT این است که ابتدا با بازیهای مورد علاقه کودک انگیزه را در او بالا برد و در این زمان به او آموزش داد . زمان خمود گی و بی علاقه گى ، کودک چیزی یاد نخواهد گرفت .
یکی دیگر از ویژگیهای خوب PRT وارد کردن پدر و مادر در روند درمان است . در روشهایی که والدین صرفاً چند جلسه در هفته فرزندشان را به کلاس می برند و خودشان بیرون از کلاس می نشینند ، عملا" بسیاری از موقعیتهای طلایى آموزش را از دست می دهند . چرا که موقعیتهای آموزش در زندگی روزمره خیلی بیشتر از کلاس است و همه چیز به شکل طبیعی است . یک مثال برای شما بزنم ، پسر من به لباسشویی علاقه فوقالعادهای دارد ، تقریباً ۶ سال پیش که هنوز چند کلمه بیشتر نمیگفت برای روشن کردن لباسشویی من عرشإ رو صدا می زدم ، لباسها رو توی یه سبد می ریختم ، سبد رو دست خودم می گرفتم ، دونه دونه لباسها رو در می او ردم و بهش نشون می دادم ، بعد از اینکه عرشیا اسم اون لباس رو می گفت لباس رو بهش می دادم بندازه توى لباسشویی . بعدها آموزشهای دیگه مثل رنگ لباسها ، مفاهیم کوچک و بزرگ ، مالکیت (مثلا" :این جوراب کیه ؟ ) و جملات پیچیده را با همین لباسشویی به او یاد دادم . با همزن ، جاروبرقی و وسایل دیگه آموزشهای مشابه داشت .
برای اجتماعی کردن این بچهها که سوال کردید باید بگم که جزء کارهای خیلی سخت و زمانبره ، چرا که همکاری اطرافیان و دوستان رو می طلبه ، و ما با ید شرایط فرزند مون رو برای اطرافیانمون توضیح بدیم و اونها رو تو این زمینه فعال کنیم . ما هم باید اونها رو تو اجتماعات مختلف با خودمون ببریم .
خوب فکر می کنم فعلا" همین مقدار بس باشه .